English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 148 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
the infinitive mood U مصدر اگاهی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
orderly U مصدر
orderlies U مصدر
infinitives U مصدر
infinitive U مصدر
action noun U اسم مصدر
be U مصدر فعل بودن
go to U رفتن ,اسم مصدر
gerundial U دارای شکل مصدرفعلی یا اسم مصدر
gerundive U دارای شکل مصدرفعلی یا اسم مصدر
gerunds U باخرفعل بدست میاید اسم مصدر
gerund U باخرفعل بدست میاید اسم مصدر
noticed U اگاهی
notices U اگاهی
notice U اگاهی
monition U اگاهی
advertisements U اگاهی
consciousness U حس اگاهی
consciousness U اگاهی
knowledge U اگاهی
noticing U اگاهی
mindfulness U اگاهی
informational U اگاهی
i.e. U اگاهی
cogency U اگاهی
appreciation [awareness] U حس اگاهی
awareness U حس اگاهی
conscience [archaic for: consciousness] U حس اگاهی
awareness U اگاهی
conizance U اگاهی
intimations U اگاهی
ideas U اگاهی
conscious mind U حس اگاهی
acquaintances U اگاهی
idea U اگاهی
intelligence U اگاهی
intimation U اگاهی
information U اگاهی
perceptions U اگاهی
perception U اگاهی
inkling U اگاهی
conversance U اگاهی کامل
conversancy U اگاهی کامل
criminal i. department U اداره اگاهی
apprise U اگاهی دادن
cognizance U شناسایی اگاهی
auguries U پیش اگاهی
coconsciousness U اگاهی ثانوی
coconscious U اگاهی ثانوی
class consciousness U اگاهی طبقهای
to give intelligence U اگاهی دادن
informant U اگاهی دهنده
augury U پیش اگاهی
the d. poliee U اداره اگاهی
criminal investigation department U اداره اگاهی
to give the alarm U اگاهی دادن
precognition U پیش اگاهی
foreknowledge U اگاهی از پیش
to come to know U اگاهی یافتن
to give notice U اگاهی دادن
to give to understand U اگاهی دادن
transinformation U اگاهی متقابل
monitors U اگاهی دهنده
monitored U اگاهی دهنده
meta knowledge U اگاهی غیرنمادین
letter of a U اگاهی نامه
forebedement U اگاهی از پیش
foredknowlege U اگاهی از پیش
group consciousness U اگاهی گروهی
information theory U نظریه اگاهی
informatory U اگاهی بخش
knowledge base U پایگاه اگاهی
knowledge domain U قلمرو اگاهی
knowledge engineer U مهندسی اگاهی
knowlege representation U نمایش اگاهی
monitor U اگاهی دهنده
informants U اگاهی دهنده
learns U اگاهی یافتن
inform U اگاهی دادن
awakened U اگاهی یافته
informs U اگاهی دادن
advertiser U اگاهی دهنده
apprising U اگاهی دادن
notifying U اگاهی دادن
apprises U اگاهی دادن
informing U اگاهی دادن
learn U اگاهی یافتن
prescience U اگاهی از پیش
notified U اگاهی دادن
notifies U اگاهی دادن
advertisers U اگاهی دهنده
notify U اگاهی دادن
we are informed by him that U محترما` اگاهی میدهد که
sensibleness U عملی بودن اگاهی
foretold U از پیش اگاهی داد
foretells U ازپیش اگاهی دادن
foretelling U ازپیش اگاهی دادن
Scotland U اداره اگاهی در لندن
immediacy U اگاهی حضور ذهن
foretell U ازپیش اگاهی دادن
alarum U : هشدار اگاهی از خطر
sciences U علم طبیعی اگاهی
dope U اگاهی داروی مخدر
dopes U اگاهی داروی مخدر
alarmingly U : هشدار اگاهی از خطر
alarmed U : هشدار اگاهی از خطر
alarm U : هشدار اگاهی از خطر
subliminally U خارج ازمرحله اگاهی
subliminal U خارج ازمرحله اگاهی
for your information U برای اگاهی شما
science U علم طبیعی اگاهی
foreknow U از غیب اگاهی داشتن
you are advised that U به شما اگاهی میدهد
alarms U : هشدار اگاهی از خطر
brief U کوتاه کردن اگاهی دادن
monitory U وابسته به اخطار یا اگاهی یاانگیزه
self awareness U اگاهی از خود خویشتن شناسی
briefest U کوتاه کردن اگاهی دادن
briefed U کوتاه کردن اگاهی دادن
enlightement U روشنی فکر اگاهی حقیقی
to keep the track of something U پیوسته ازچیزی اگاهی داشتن
to obtaini. on anything U درباره چیزی اگاهی یافتن
briefer U کوتاه کردن اگاهی دادن
know allmen by these presents U بموجب این سندعموم را اگاهی میدهد
forecasts U از پیش اگاهی دادن یاحدی زدن
forecasted U از پیش اگاهی دادن یاحدی زدن
forecast U از پیش اگاهی دادن یاحدی زدن
intelligently U از روی هوش ازروی اگاهی و بصیرت
it came to my knowledge U من ازان اگاهی یافتم مرامعلوم گردید
i have no idea of that U هیچ اگاهی از ان ندارم نمیتوانم تصور کنم چه چیزاست
agents provocateurs U مامور اگاهی که با لباس مبدل در باندی کار میکند
to off an agreement U قصد خود را برای الغای قراردادی اگاهی دادن
agent provocateur U مامور اگاهی که با لباس مبدل در باندی کار میکند
fenders U علائمی که جهت اگاهی ازوضع جاده در راهها نصب میشود
check string U ریسمان درشکه که مسافربوسیله ان راننده رابه ایست کردن اگاهی
book U اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
private d. U کسیکه دست مزد گرفته درکارویژه ایی کاریا اگاهی میکند
books U اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
booked U اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
wrming message U پیام تشخیصی که توسط کامپایلر برای اگاهی استفاده کننده تولید میشود
to put any one up to something U کسیرا از چیزی اگاهی دادن کسیرادر کاری دستور دادن
prity to any one's designs U اگاهی از مقاصدنهانی کسی محرمیت نسبت مقاصد کسی
presentment U اطلاع هیات منصفه دادگاه جنایی از وقوع جرم درصورتی که مبنی بر مشاهده یا اگاهی خود ایشان بوده بر مبنای کیفرخواست تنظیمی نباشد
subjective U فلسفه مبتنی بر اعتقاد به اصالت ادراکات ذهنی ومحدودیت اگاهی انسان صرفا" به همین ادراکات درون گرایی
i have no knowledge of it U هیچ اگاهی از ان ندارم اطلاعی از ان ندارم
preconsclous U قبل از هوشیاری قبل از خود اگاهی
the i U [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
information science U علوم اگاهی علوم اطلاعاتی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com